۱۵ مطلب با موضوع «به خویشتن» ثبت شده است

از همان دوران فسقلیت تا حالا خیلی‌ها سعی کردند در سر من کنند که اگر ایرانی نبودی احتمالا دین دیگری داشتی و فلان و بهمان. چرا نمی‌روی ادیان دیگر را چک کنی؟ شاید حق آنجا باشد. اما این حرف‌ها فقط در ظاهر منطقی است. «چرا برای یافتن دین حق نیازی به گشت و گذار بین ادیان نداریم؟»

می‌خواستم نوشته‌ای با عنوان «مدیریت ضررها» داشته باشم. اما انقدر فاصله افتاد و انقدر این مریضی شدید به جان همان قستمی که پردازش می‌کنم فشار آورد که الآن از این عنوان که قبلا با نگاه به آن می‌دانستم چه از جانش می‌خواهم، فقط خودش را می‌فهمم و بس. لابد همینقدر هم کافی است.

دوستم سریالی کره‌ای تماشا کرده بود و این سؤال را مطرح کرد: با خودکشی مرتکب چه گناهی می‌شویم؟
البته حواسم هست که سؤالش تبلیغاً للسریال بود به عقلم شک نکنید :)) منتهی این هم بهانه‌ای برای نوشتن شد.

سختی کشیدن همیشه با رشد همراه نیست اما اگر یک، سنت باشد و دو اهم و مهم کرده باشیم، سه این می‌شود که افضل الاعمال احمزها: سخت‌ترین اعمال، برترینِ آن است.

خدا در ذکر مراحل خلقت انسان به دو خلقت مجزّا اشاره فرموده است: خلقتی جسمانی + خلقتی دیگر که بعد از ذکر همین خلقت دوم، جمله معروف «فتبارك الله أحسن الخالقين» آمده است.

يا هشام إن العقلاء تركوا فضول الدنيا فكيف الذنوب و ترك الدنيا من الفضل و ترك الذنوب من الفرض

آه من قلة الزاد و طول المسير

کسی می‌گفت: «چرا توصیه به عبرت گیری و درس گیری از حیوانات می‌کنید؟ آن هم وقتی که بعضی از حیوانات هم‌جنس‌بازی دارند و بعضی خانواده خود را می‌خورند؟ این توصیه، موجب بدآموزی است.» اما توجه نداشت که ما باید با تعقل و تفکر در آیات اندیشه کنیم.

شیطان در مسیر اخلاق و عبادت، سه دام خطیر دارد.

در گفتن حرف‌هایی که مطمئن نیستی، نمی‌دانی، اطلاعی نداری، خبره نیستی، خبره نشو و در عمل به دانسته‌هایت و نشر آن درنگ نکن.

پرسشی که احتمالا همه از خودمون که هیچ از روحانی محل و معلم عربی و معلم دینی و حتی معلم جغرافیامون که ظاهرش موجه بود و گاهی اول کلاسش توصیه‌هایی می‌کرد، داشتیم اینه که چرا در نماز خودمون شک می‌کنیم؟ با اینکه حواسمون هم جمع بود اما باز شده که بعد از ساعتی از خودمون می‌پرسیم نماز خوندم؟ وضو داشتم اصلا؟ و...

سه نگاه به ورزش...

آزادی را در پیروی از سلایق و علایق و شهوات و عرفیجات و غیره نمی‌توان لمس کرد. چون خود این امور صیادان قلب و اسیرکننده مایند. مثل مذاق‌هایی که در تبلیغات به خورد مردم داده می‌شود و مدهایی که هر روز تازه می‌شوند و ما را که خود را رها کرده‌ایم، به سمت خود می‌کشند.

خیلی از ماها با دیدن شرور و ناگواری‌های دنیا، به خدا از دنیای ناآرامی که آفریده شکایت می‌بریم اما این شکایت‌نامه های بلندبالا برای این است که دنیا را هدف گرفتیم و کاری به هدف از خلقت آن نداریم. در کارگاه ماشین‌سازی پا گذاشتیم و از مدیرش یخچال می‌خواهیم. کاری نداریم که این دنیا محل آزمایش و محل حرکت است.

یکی از مشکلات ذهن ما دوقطبی‌سازیه، به این شکل که می‌خواهیم همه چی رو با همون دو قطبی که ساختیم حل کنیم.