۳۱ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

شیطان در مسیر اخلاق و عبادت، سه دام خطیر دارد.

شاید شما هم از برخورد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با راهبی مسیحی در مسیر شام در سنین کودکی ایشان شنیده باشید؛ از اینکه ایشان در این مسیر، معارف والای رسالت را از یک مسیحی آموختند و سر جهانی را تا روز قیامت کلاه گذاشتند؛ شما را به خدا بگویید که ایشان نابغه دوران بود، خاتم کاهنین و ساحر به زانو در آورنده ساحران و شاعر بی‌رقیب عالَم بود ولی نبی نه، اسم نبوت را نیاورید که مور مورمان می‌شود... گفتم حالا که این کفار وقیح هم این ماجرا را گویی خوب قبول دارند، برای تازه شدن دردشان، کوری چشمان کور و تکه‌تکه شدن قلب‌های مرده‌شان، روایتی‌اش را از کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق بیاورم. این روایت نه تنها در این کتاب شیعی که در بین کتب تواریخی مثل سیره ابن هشام و اعلام الوری و تاریخ طبری هم آمده است.

چند روایت بخوانیم، در مذمت بی تقوایی و در ستایش تقواداری:

از خدا شرح صدر بخواهیم. غم‌هایمان را با جملات انگیزشی کوچک نکنیم. دنیا را گل و بلبل نشان ندهیم. 

امروز در مسأله تربیت کودک نه محیط سالم و نه وقت این رو نداریم که بچه رو رها کنیم تا خودش حق رو پیدا کنه یا بیاد سمتمون و از ما راهنمایی بخواد، وقت دفاع نیست که سنگر براش بگیریم که ضربه نخوره؛ نه وقت نه امکانش نیست.

و عنه عن مسعدة بن صدقة قال: حدثني جعفر بن محمد عن  آبائه عليهم السلام أن النبي صلى الله عليه و آله قال دخلت الجنة فرأيت أكثر أهلها البله - يعني بالبله المتغافل عن الشر العاقل في الخير - و الذين يصومون ثلاثة أيام في كل شهر.

علي علیه‌السلام: من هوان الدنيا على الله أنه لا يعصى إلا فيها و لا ينال ما عنده إلا بتركها.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام: از پستی دنیا بر [نظر] خداست اینکه او نافرمانی نشود مگر در آن و رسیدن به آنچه نزد او است جز با ترک آن نباشد.

حسين علیه‌السلام: من هوان الدنيا على الله أن رأس يحيى بن زكريا علیه‌السلام أهدي إلى بغيّ من بغايا بني إسرائيل.

امام حسین علیه‌السلام: از پستی دنیا بر [نظر] خداست اینکه سر یحیی بن زکریا علیه‌السلام به زن بدکاری از زنان بدکار بنی اسرائیل اهدا شد.

سه فراز از خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه:

۱- قد تكفّل لكم بالرزق و أمرتم بالعمل فلا يكوننّ المضمون لكم طلبه أولى بكم من المفروض عليكم عمله
به تحقیق رزق برای شما تضمین شده است و امر به عمل شده‌اید پس قطعا نباید طلب کردن ضمانت‌شده، برایتان مهم‌تر باشد از آنچه عملش بر شما واجب است.

۲- ما فات اليوم من الرزق رجي غدا زيادته و ما فات أمس من العمر لم يرج اليوم رجعته
آنچه امروز از رزق فوت شد، فردا امید زیادتش باشد و آنچه دیروز از عمر فوت شد، امروز امید بازگشتش نباشد.

۳- فاتقوا الله حقّ تقاته و لا تموتنّ إلّا و أنتم مسلمون
پس [حضرت آیه ۱۰۲ آل عمران را می‌خوانند:] آنگونه که حق تقوای خدا است تقوایش داشته باشید و نَمیرید مگر در حالی که مسلمان باشید.

ذکری از چند روایت در زمینه تربیت

این روایت طولانیه. در طی چهار بخش ذکر می‌شه:
۰- متن عربی حدیث
۱- خلاصه حدیث
۲- قسمت ایمان
۳- قسمت کفر
۴- قسمت نفاق

اسلام در هر زمینه‌ای نظامی دارد؛ بی‌قانونی ندارد؛ اگر امروزه هم در زمینه‌هایی به نظام اسلام نرسیده‌ایم دلیل بر وجود نداشتن آن نیست بلکه هنوز از منابع دین استخراج نشده است. البته این بازگشت برای بررسی آن مورد نیست بلکه در نظام برده‌داری اسلام و اصل چرایی وجود آن در اسلام است که در آن اشکال می‌کنند. 

فلا تكونوا أنصاب الفتن و أعلام البدع و الزموا ما عقد عليه حبل الجماعه و بنيت عليه أركان الطاعه و اقدموا على الله مظلومين و لا تقدموا عليه ظالمين و اتقوا مدارج الشيطان و مهابط العدوان و لا تدخلوا بطونكم لعق الحرام فإنكم بعين من حرم عليكم المعصيه و سهل لكم سبل الطاعه.

فرصت به جا آوردن شکر خیلی زودتر از آنچه فکرش را کنی تمام می‌شود. بشتاب

در گفتن حرف‌هایی که مطمئن نیستی، نمی‌دانی، اطلاعی نداری، خبره نیستی، خبره نشو و در عمل به دانسته‌هایت و نشر آن درنگ نکن.

پرسشی که احتمالا همه از خودمون که هیچ از روحانی محل و معلم عربی و معلم دینی و حتی معلم جغرافیامون که ظاهرش موجه بود و گاهی اول کلاسش توصیه‌هایی می‌کرد، داشتیم اینه که چرا در نماز خودمون شک می‌کنیم؟ با اینکه حواسمون هم جمع بود اما باز شده که بعد از ساعتی از خودمون می‌پرسیم نماز خوندم؟ وضو داشتم اصلا؟ و...

سه نگاه به ورزش...

آزادی را در پیروی از سلایق و علایق و شهوات و عرفیجات و غیره نمی‌توان لمس کرد. چون خود این امور صیادان قلب و اسیرکننده مایند. مثل مذاق‌هایی که در تبلیغات به خورد مردم داده می‌شود و مدهایی که هر روز تازه می‌شوند و ما را که خود را رها کرده‌ایم، به سمت خود می‌کشند.

غربی‌ها به ما می‌گویند «چرا انقدر تکلیف‌محورید و بار روی دوش مردم می‌نهید؟ بیایید و مثل ما حق‌محور باشید و به نفع مردم فکر کنید!» اما ما می‌گوییم «حق چه زمانی می‌آید؟ چه زمانی متصوَّر است؟ تکلیف چطور؟ زمانی که دو طرف باشند. چون اگر یک نفر به تنهایی وجود داشته باشد، نه حقی دارد و نه تکلیفی، خودش است و خودش. اما وقتی پای دیگری به میان می‌آید، حق و تکلیف مطرح می‌شود و اینجاست ما به انسان می‌گوییم که آدم باش و تکلیفت را نسبت به حقوقی که بر عهده‌ات آمد رعایت کن اما آن‌ها می‌گویند که حیوان باش و بگرد ببین کجا حقی از تو ضایع شد، برو حقت را بگیر. تکلیف را رها کن که مبادا باری بر دوشت باشد.»

کتاب «جمع‌ها و حاصل جمع‌ها» از استاد صفایی حائری کتاب خوبی است؛ روش تفکر و دقت‌های ایشان، تأملات شیرینی را به ارمغان می‌آورد. در جایی از این کتاب ایشان وقتی از نیازهای انسان می‌گوید، نیاز و علاقه ذاتی انسان به تأیید و تعریف شدن را مطرح می‌کنند. البته تعریف شدن نه از طرف هر کسی. مثلا کسی دوست ندارد یک دیوانه او را تحسین کند، برایش افت شأن دارد.

این متن رو برای آرامش فکری کسانی که بخاطر چند صباحی زندگی آسوده‌تر دنیا، تکالیف خود در عرصه‌ای که خدا به دست آنان سپرده بود را رها می‌کنند و به ایران یا از ایران به ترکیه یا از ترکیه به اروپا و... مهاجرت می‌کنند ننوشتم. ما را چه به این حرف‌ها. آزادند هر چه می‌خواهند بدوند. این نوشته در ستایش مهاجرت بندگان صالح خدا است.

ایام انتخاباتی است و احتمالا شما هم با دوستانی در ارتباطید که در فکرند با همه سختی‌هایی که از بی کفایتی مدیران می‌کشیم چرا باید اقداماتی در پشتیبانی حکومت جمهوری اسلامی ایران انجام دهیم.

خیلی از ماها با دیدن شرور و ناگواری‌های دنیا، به خدا از دنیای ناآرامی که آفریده شکایت می‌بریم اما این شکایت‌نامه های بلندبالا برای این است که دنیا را هدف گرفتیم و کاری به هدف از خلقت آن نداریم. در کارگاه ماشین‌سازی پا گذاشتیم و از مدیرش یخچال می‌خواهیم. کاری نداریم که این دنیا محل آزمایش و محل حرکت است.

توجه شما رو به آیه ۳۹ سوره نجم و ۱۴ آل عمران و دوفراز از خطبه های ۱۱۳ و ۱۱۱ و فرازی از حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه جلب می‌کنم[که قراره یه کم ازشون حرف بزنم]:

ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺮی ﻧﮑﺎﺗﯽ رو ﮐﻪ برگرفته از ﮐﺘﺎب اﻧﺴﺎن ۲۵۰ﺳﺎﻟﻪ ﺣﻠﻘﻪ ﺳﻮم ﻫﺴﺖ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ اﺷﺘﺮاک ﺑﺬارم، ان ﺷﺎء اﻟﻠﻪ ﮐﻪ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺮاﺗﻮن و همچنین اﻟﺘﻤﺎس دﻋﺎ.