۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کمال الدین و تمام النعمه» ثبت شده است

ماجرای دومی که از این دسته ماجراها انتخاب کردم، علاوه بر پیامی که از عنوان «بازگشت» مشخص است، بیانگر احوال روزگار ما است که در دوران غیبت به سر می‌بریم؛ باشد که تسکینی بر قلب‌ها باشد. اللهم عجّل لوليك الفرج

داستان‌های بوداسف و بلوهر، از سری داستان‌های پرطرفدار قدیمی است. مرحوم صدوق رحمه‌الله هم به مناسب اینکه در امت‌های قبل از ما هم غیبت‌های انبیا داشتیم، این ماجراها را در کمال الدین و تمام النعمة ذکر کرده است. دو تا از این داستان‌ها را گلچین کردم که این اولی است. به آدرس: کمال الدین، ج۲، ص۵۹۸.

داشتیم کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق را مباحثه‌طور می‌خواندیم که با روایتی از امام حسین علیه السلام مواجه شدیم.

شاید شما هم از برخورد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با راهبی مسیحی در مسیر شام در سنین کودکی ایشان شنیده باشید؛ از اینکه ایشان در این مسیر، معارف والای رسالت را از یک مسیحی آموختند و سر جهانی را تا روز قیامت کلاه گذاشتند؛ شما را به خدا بگویید که ایشان نابغه دوران بود، خاتم کاهنین و ساحر به زانو در آورنده ساحران و شاعر بی‌رقیب عالَم بود ولی نبی نه، اسم نبوت را نیاورید که مور مورمان می‌شود... گفتم حالا که این کفار وقیح هم این ماجرا را گویی خوب قبول دارند، برای تازه شدن دردشان، کوری چشمان کور و تکه‌تکه شدن قلب‌های مرده‌شان، روایتی‌اش را از کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق بیاورم. این روایت نه تنها در این کتاب شیعی که در بین کتب تواریخی مثل سیره ابن هشام و اعلام الوری و تاریخ طبری هم آمده است.