ارزش انسان
کتاب «جمعها و حاصل جمعها» از استاد صفایی حائری کتاب خوبی است؛ روش تفکر و دقتهای ایشان، تأملات شیرینی را به ارمغان میآورد. در جایی از این کتاب ایشان وقتی از نیازهای انسان میگوید، نیاز و علاقه ذاتی انسان به تأیید و تعریف شدن را مطرح میکنند. البته تعریف شدن نه از طرف هر کسی. مثلا کسی دوست ندارد یک دیوانه او را تحسین کند، برایش افت شأن دارد.
از خطبه همام: عظم الخالق في أنفسهم فصغر ما دونه في أعينهم...
متقین هم نگاه مردم را نمیخواهند. آنها به حدی از رشد رسیدهاند و شناخت والایی پیدا کردهاند که تنها نظر خدا و تأیید خدا نزدشان ارزش است.
ادامه: إذا زكّي أحد منهم خاف مما يقال له...
پس متقین وقتی توجه و تأیید مردم را میبینند، میترسند که نکند حاصل آن همه ریاضتی که برای رام کردن نفس خود کشیدند، با بت شدن و جذب کردن مردم، از بین برده باشند یا نفس رامی که با رنج و سختی ساختند، با دیدن این چیزها دوباره افسارگسیخته شود.
از قرآن: يا أيها الذين آمنوا هل أدلّكم على تجارة تنجيكم من عذاب أليم / از روایات امیرالمؤمنین: قدر الرجل على قدر همته
ارزش آدمی به قدر همت او است و وقتی همت انسان میتواند به خدا تعلق بگیرد، هرچه غیر او را خواست، خود را ارزان فروخت و تجارتی زیانبار کرد.
و وقتی به تجارت خدا آری گفت دیگر هیچ معاملهای از یاد او و مفاد معامله غافلش نمیکند که نکند با تخطی کوچکی در معامله از سودی که میبرد کم بشود: «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و إقام الصلاة و إيتاء الزكاة يخافون يوما تتقلّب فيه القلوب و الأبصار»