انسان و سعی او
توجه شما رو به آیه ۳۹ سوره نجم و ۱۴ آل عمران و دوفراز از خطبه های ۱۱۳ و ۱۱۱ و فرازی از حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه جلب میکنم[که قراره یه کم ازشون حرف بزنم]:
و أن لیس للإنسان إلا ما سعی -نجم۳۹-
چیزی برای انسان نیست، مگر آنچه برایش تلاش کرده.
زیّن للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضة و الخیل المسوّمة و الأنعام و الحرث ذلك متاع الحیاة الدنیا و الله عنده حسن المآب -آل عمران۱۴-
محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها متاع زندگیِ دنیاست و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.
«قد غاب عن قلوبکم ذکر الآجال و حضرتکم کواذب الآمال» از خطبه ۱۱۳: یاد مرگ از دلهایتان رفته و آرزوهای فریبنده شما را فرا گرفته.
اولِ حکمت ۲۸۹ «کان لي فیما مضى أَخٌ في الله و كان يعظمه في عيني صغر الدنيا في عينه»: برادری در راه خدا داشتم كه كوچکی دنيا در نظرش او را در چشم من بزرگ مىنمود...
از خطبه۱۱۱ «لا خیر في شيء من أزوادها إلّا التقویٰ»: هیچ خیری در توشهای از دنیا نیست مگر تقوا.
برداشتی از این متون مقدس داشتم که خواستم هم یه جایی برای خودم ثبت کنم، هم اگر مفید بودن هم التماس دعا.
جالبه که فکر میکردم سه خط بیشتر نمیشه و گفتم پس اینجا بفرستم که یه مطلب کوتاه هم گذاشته باشم ولی دست به کیبورد که بردم و مشغول شدم، وقتی سر بلند کردم خیلی گذشته بود! فکر کنم فقط دنده سنگین دارم :))
اما برداشتها...
از لیس للإنسان إلا ما سعی:
۱- «لیس...الا»: برداشتی از قالب جمله
خداوند فرموده «یعزّ من یشاء» و «یهدي من یشاء» و امثال این آیات... اما در این آیه، مشخص شده که ضابطه عزت دادن و هدایت خدا چیه. من از این نوع بیان برداشتم اینه که انسان راه فراری از تلاش نداره، اگر خودش اقدام به تلاش نکنه آخر روزی میرسه که تلاشی هرچند منفعلانه در انتخاب و پیگیری یه مسیر داشته باشه؛ اگرچه مستندسازی نباشه تا راز بقای زندگیشو بسازه!
۲- للإنسان: اختیار انسان
خود انسانه که پی خواستههاش میره، هرچند این اختیار محدودیتهایی هم داره. مثلا ممکنه تا روزی به تعویق بیفته که مادرطبیعت وادار به انتخابش نکنه :))
۳- ما سعی: «سرمایه انسان، سعی اوست»
همین سرمایه، مسیر شخص رو هم مشخص میکنه؛ اگر سرمایهش از دنیا و محدود به دنیاست، در فقرش میمونه و به چیزی نمیرسه و دار فانی که خالد پنداشته بود رو وداع خواهد گفت، البته اگر قبلش به پوچی نرسیده باشه!
اما اگر دنیا هدفش نیست، با یک تیر دو نشان رفته و خداوند در صراط مستقیم پایدارش بدارد إن شاء الله!
چند آیه قبلتر خطاب به کسایی که مسیر خدا رو انتخاب کردن: «فأعرض عن من تولّی عن ذکرنا و لم یرد إلا الحیاة الدنیا»؛ این دسته هم باید حواسشون باشه با کیا میگردن.
از آیه ۱۴ آل عمران، فراز خ۱۱۳و۱۱۱ و حکمت ۲۸۹:
۱- یاد حقایق مرگ دوای دردهای ماست و دردهامون به میزان بزرگدیدن دنیاست که حال و روزشون بدتر میشه؛ باید مراقب باشیم علاقهمندی هامون رو همیشگی ندونیم، بله خدا زن و فرزند و پول و آخرین تکنولوژی های روز دنیا رو در نظر ما زیبا جلوه داده! اما با دادن و گرفتن همینهاست که آزمایش میکنه و ما کم کم مسیر رو انتخاب میکنیم که میخواییم درگیر این خواسته و حتی آرزوپروری هامون بشیم یا نه، قبول کنیم که هرچیزی به اندازه اش خوبه و در وقت خودش باید رها بشه.
۲- امیر المؤمنین علیه السلام عامل بزرگی برادر دینی خودشون رو کوچکی دنیا در نظرش معرفی کردن؛ اما دنیایی که امیرالمؤمنین میبینن، همونطور که تو جاهای مختلفی از نهج البلاغه دیدیم، دورو داره؛ روی فریبنده، ناپایدار، فانی و تبهکار و روی ارزشمندش که یک چیز بیشتر نیست و اون هم تقواست! (بهرهگیری از هر چیزی چیزی در دنیا برای در مسیر خدا رفتن): لا خیر في شيء من أزوادها إلّا التقویٰ.