احکام دین ما مثل قوانین کشورها نیست که کاملا آشکار بیان میشوند. دین ما پویا است، بر زبان امامی زنده، احکامی زنده جاری میشود، تقیه دارد، جهاد دارد، انتظار دارد، این را مد نظر دارد که اکثرهم لا یعقلون، که مردم خیلی از امور را تا وقتی دیر نشود نمیفهمند، لازم است که زیرپوستی و دور از چشمها و گوشها کارها را به خواص سپرد و به موقعش اطلاعرسانی کرد.
اگر حاکم جمهوری اسلامی از همان روز که تصمیم به ساخت موشکهای خاص گرفت، به اطلاع مردم میرساند، کسی تحمل نمیکرد ولی وقتش که رسید، توازن بین مخالفین و موافقین که برقرار شد، اطلاع داد و باقی ماجرا را مردم بین خودشان حل کردند.
دیدم توییت زده بود که «از قرآن و نهجالبلاغه بمب اتم در نمیآید» دیگری هم تعریض زده بود که «اگر جنابشان روزی تغییر دیدگاه بدهد همین شماها از قرآن و نهجالبلاغه قویترین ادله را برایش در میآورید».
کلام اول، حقی دارد، چون فعلا فتوای آشکار آن کسی که دین را مجتهدانه گرفته است و نه از توییتر و اینستاگرام و افواه مردم، این است که «نه خیر آقا، بمب اتم حرام است» و تبلیغ مبلغین نیز باید در راستای همین امر امام جامعه باشد.
کلام دوم هم اگر کنایه بودنش را کنار بگذاریم، حقی دارد، چون رفتار مقلدین و تبیین مبلغین باید در راستای همان فتاوای آشکار ولی جامعه باشد نه در جهت تضعیفش.
اما فعلا حکم جواز ساخت بمب اتم بلکه وجوب ساخت آن، بیان نشده است. به هر دلیلی؛ مثل اینکه فعلا جامعه بین الملل نفهمد، بهتر است، کمتر گیرمان میشوند، کمتر علیه ما متحد میشوند و تا وقتی که فهمیدن آنها برای ما راجح نشده، اعلام نمیکنیم. سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندیم. ائمه کفر خودشان که به هر حال میدانند ما آیه «ترهبون به عدو الله و عدوکم» داریم. چرا باید این را تصریح کنیم و دستاویزی بدهیم تا کل عالم را بر ما جمع کنند؟