من این نوشته را مینویسم در حالی که توانی بر تغییر شرایط جامعه ندارم. مینویسم، در همین خلوتگاهی که خوانندگانش را عاقلترین افرادی میدانم که با آنها آشنایی اجمالی و بعضا تفصیلی دارم و امیدوارم هرکسی که میخواند هم با بدبینی به متن نگاه نکند، چیزی در جیب من نمیرود که بخواهم چنین چیزی بنویسم. تا جایی که توانستم به سنت سانسور عمل کردم ولی باز هم به نظر خطرناک است، به هر حال موضوع مورد علاقه جامعه نیست. من هم تا جایی که بتوانم متن را طولانی و ملالآور خواهم کرد تا مباد کوتهفکری به خواندن این مطلب و استهزاء آن طمع کند. شاید این مطلب در دلها دردناک بیاید و فتنهانگیزی کند لذا اخطار میدهم که خواندن این مطلب توصیه نمیشود و همه البته آزادند!