اگر فلانی نبود، اسلام نبود.

سه شنبه، ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

شنیدیم که «اگر خمینی نبود، اسلامی باقی نمی‌ماند» و این هم شنیدیم که «نه خیر، خمینی اگر اسلام نبود، هیچ چیز نداشت». هردو کلام می‌تواند با هم صحیح باشد. دعوا ندارد که؛ آن هم سالی چندبار!

همه ما از رحمت و فرصت دادن و قدرت خدا است که هرکاری می‌کنیم، می‌کنیم. بارها شده که برنامه‌ریزی کردی کاری را بکنی، مریضی شدیدی تو را زمین‌گیر می‌کند و تمام برنامه‌ها بر باد می‌رود و برعکس گاهی کاری می‌خواهی بکنی، می‌بینی همه چیز جفت و جور می‌شود. اگر گفته می‌شود که بی خمینی اسلام باقی نمانده بود، برای این نیست که قدرتی در مقابل قدرت خدا علم کنیم بلکه یادآوری این نکته است که خدا با قدرتش و از طریق این بنده خالص اسلامش را حفظ کرده است. طوری به این جمله ایراد نگیرید که گویی یک باطنی این را بر زبان جاری کرده است و طوری صحبت نکید که گویا این جمله امام صادق علیه السلام درمورد زراره را نخوانده‌اید که اگر زراره و نظیران او نبودند، احادیث پدرم محو می‌شد (لولا زرارة و نظرائه لاندرست أحاديث أبي).

چشم از واقعیت هم نبندید. آن طوری که حوادث پیش می‌رفت، بقای تشیع با آن مقدار زیاد از تقیه در گوشه خانه‌ها چنان که قرن‌ها ادامه داشت و به پیشرفت آن هم انجامیده بود دیگر ممکن نمی‌شد؛ نظم نوین جهانی دخالت حکومت‌ها را تا بیخ گوش شما در رختخواب هم داشت می‌آورد. تلاشی که شیعه در طول تاریخ برای به دست آوردن حکومت داشت تا وسعتی بیشتر برای طاعت خدا به دست بیاورد، حالا در حد همان جلسات مخفیانه هم نمی‌توانست ادامه پیدا کند. شیعه از طریق ائمه به این رسیده است که باید در دوره غیبت به همانچه به او رسیده بود و علم بدان دارد عمل کند؛ تعطیلی اینها را درست نمی‌دید. به او رسیده بود که دعای برای فرج را بسیار کند تا فرج برسد و وقتی می‌دید که بسیاری از این دینی که به او رسیده است معطل مانده، طبیعتا سعی می‌کرد تا در کنار دعای برای فرج، از هر موقعیتی برای پیشروی استفاده کند. اما دیگر زور نبود که شیعه را تحدید و تهدید می‌کرد، تهاجم ایده‌های دنیاخواهان بود به سوی تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی. شیعه تا آن زمان می‌توانست هرجای جامعه که می‌خواهد زندگی شیعی خود را تا حدودی داشته باشد اما آمدن نوع جدید حکمرانی، شروعی بود بر نوع جدیدی از موریانه که می‌توانست از ریشه شیعیان را از هرآنچه داشتند جدا کند. شیعه یا به زندگی منزوی رو می‌آورد و روز به روز و نسل به نسل با کم شدن حرارت شیعه‌گری رو به رو می‌شد و یا آخرین تلاشش را برای احیای دینش می‌کرد. بله «اگر اسلام نبود، خمینی که هیچ، ما هم هرچه داشتیم را نداشتیم» ولی «اگر خمینی اقدام نمی‌کرد و قدرت خدا بر تجمع مؤمنین و غیر مؤمنین بر دین او تعلق نمی‌گرفت، اسلامی نداشتیم».

این دعوا یاد دعواهای مؤمنینی می‌اندازد که موجب کینه‌هایی در دلهایشان شده بود و تا دم بهشت با این کینه‌ها رفتند. خدا در بهشت این کینه‌ها را از دلهایشان بیرون می‌ریزد و سلم و صلح را به زندگیشان بازمی‌گرداند: «و نَزَعنا ما في صُدورِهِم مِن غِلّ». بله خدا این درگیری‌ها را بالاخره به صفا مبدّل می‌کند ولی بهتر نیست خودمان در همین دنیا کینه‌هایمان را باز کنیم؟

در آخر بخشی از دو روایتی که به ما دستور چگونه زندگی کردن در دوره غیبت را می‌آموزد می‌آورم؛

اولی روایت اسحاق بن یعقوب است که از امام زمان علیه السلام سؤالاتی پرسیده بودند، جواب‌های این سؤالات در یک توقیع به ما رسیده است و مرحوم صدوق در کمال الدین (ج۲، ص۴۸۵) نقل کردند؛ این توقیع، همان توقیع معروفی است که جمله معروف «و أما في الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلی روات حديثنا»:

وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ اَلْغَيْبَةِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَسْئَلُوا عَنْ أَشْيٰاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‌ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‌ إِلاَّ وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لاَ بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ اَلطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي وَ أَمَّا وَجْهُ اَلاِنْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالاِنْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ اَلْأَبْصَارِ اَلسَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ كَمَا أَنَّ اَلنُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَأَغْلِقُوا بَابَ اَلسُّؤَالِ عَمَّا لاَ يَعْنِيكُمْ وَ لاَ تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِيتُمْ وَ أَكْثِرُوا اَلدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ اَلْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ

اما علت وقوع غیبت... خدای عزوجل می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردند، از چیزهایی که اگر برایتان آشکار شود برایتان بد می‌شود نپرسید».

[اما به هر حال امام علیه السلام، علت نه اما حکمتی از حکمت‌های غیبت را یادآور می‌شوند:]

تمام پدران من بر گردنشان بیعتی برای طاغیان زمانه‌شان بود ولی من آنگاه که خروج کنم، خروج می‌کنم، در حالی که بیعتی برای هیچکدام از طواغیت بر گردنم نیست.

اما وجه نفع بردن از من در غیبتم... مثل انتفاع بردن از خورشید پشت ابر است. من امان اهالی زمینم، همانطور که ستارگان امان اهل آسمانند.

پس باب سؤال کردن از آنچه مربوط به شما نیست را ببندید و خودتان را درمورد دانستن آنچه لازم نیست به تکلّف نیندازید و دعا برای تعجیل فرج بسیار کنید که همان فرج شما است.

روایت دوم (کمال الدین، ج۲، ص۳۵۰):

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَم: يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ‌ فَقُلْتُ لَهُ مَا يَصْنَعُ اَلنَّاسُ فِي ذَلِكَ اَلزَّمَانِ قَالَ يَتَمَسَّكُونَ بِالْأَمْرِ اَلَّذِي هُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ‌.

امام صادق علیه السلام: بر مردم زمانی می‌رسد که امامشان از آنها غائب می‌شود.

[زراه:] گفتم مردم در آن زمان چه کنند؟

حضرت فرمودند: به همان امری که بر آنند [همان دینی که می‌دانند] متمسّک شوند تا حین تحقق ظهور.

اگر خمینی نبود حفظ اسلام ظهور قدرت خدا وظایف منتظران

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی