رقابت تربیت‌ها

سه شنبه، ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۰۳ ب.ظ

امروز در مسأله تربیت کودک نه محیط سالم و نه وقت این رو نداریم که بچه رو رها کنیم تا خودش حق رو پیدا کنه یا بیاد سمتمون و از ما راهنمایی بخواد، وقت دفاع نیست که سنگر براش بگیریم که ضربه نخوره؛ نه وقت نه امکانش نیست. انیمیشن‌های متنوع و متناسب سلیقه‌های مختلف، فیلم و سریال‌های بی‌پایان، دریای پرعمق اندیشه‌های گمراه‌کننده و گیج‌کننده و متنوع، موسیقی‌های مبهوت‌کننده و هزار هزار حواس‌پرتی دارن بچه‌ها و جوان‌ها و میانسال‌ها و پیرها رو تا لحظه مرگ مشغول نگه می‌دارن، نه شاغل به رشد که مشغول از استعداد انسان و مسئولیتی که براش آورده، از خدا، از پل مرگ، از حقیقت.


امروز باید مهاجم بود، کودک باید بتونه زودتر کتابهای بدون عکس رو بخونه، باید به لااقل این حد از رشد برسه. باید یادش بدیم که چطور اسباب بازیش رو کنار بذاره، قبل از دیدن اولین تصاویر جذاب تلوزیونی و اینترنتی و قبل از آشنایی با معلم و رفیقش، به او هجوم ببریم و آماده کنیم. این ماییم که باید تک تک روزهای اونو در نظر داشته باشیم، نه برای تماشای آسیبی که به سمتش می‌ره و موضعی که اون می‌گیره و ما باید بگیریم، نه این خیلی دیره، این یه شکسته، بلکه برای اولین بودن در اجرای برنامه تربیتی روی او بدون اینکه حساسیت غیرقابل تحملی براش ایجاد بشه، بدون دلزده شدنش، بدون فشاری که بیش از حد، با کمترین امکانات و بیشترین بهره.

نگیم هنوز زوده که بچه بتونه کتابش رو خودش بخونه. اگر با یکی دوبار قصه خواندن براش، تشنه شد، این تشنه بیچاره رو زودتر بندازیم توی بحر کتابخونی، اون هم با کتاب‌هایی که کمتر عکس و رنگ دارن؛ رشد ندادن فرزند و وابسته نگه داشتنش، نادیده‌گیری مسئولیته، یک اشتباه. ما وقتمون در تربیت خیلی کمه، نمی‌تونیم ریسک کنیم و روزی یک ساعت براش کتاب بخونیم یا کتاب‌های رنگارنگ و دور از حقیقت دنیا رو نشونش بدیم. روتین یا عادت، برای نابلدها و خوشگذران‌ها و دیگرانه. ما مکلفیم. تکلیف به ارشاد و تربیت شدیم و دنیای زمختی وجود داره که اگر متربّی ما آماده‌اش نشده باشه، کار براش سخت‌تر می‌شه. باید ماهی‌گیرش کنیم. بیرحمانه است ولی بی‌رحمی‌های دنیاپرست‌ها در راهه. نه! دیگه در راه نیست، روی کف دست‌ها پادشاهی می‌کنه. باید دست بجنبانیم.

برای این کار، زیاد دنبال کتاب و استاد روش آموز تربیت نمی‌شه رفت. اون‌ها هم مثل ما بودن و این کتاب‌ها رو نوشتن. یک بی‌تجربه‌ای مثل من که این متن رو نوشته، اون رو هم می‌تونه بنویسه یا به پادکست و هر قالبی در بیاره. سعی کنیم به بهترین و عاقلانه‌ترین وجه، با توکل به خدا و تسلط پیدا کردن به طرح خدا که در کتاب و سنت می‌شه پیدا کرد کار رو انجام بدیم. اگر خودمون وقت متخصص شدن نداریم اون رو در آثار بزرگانی مثل عین‌صاد می‌شه آموخت؛ با پیدا کردن کلیت راه خدا و فقه و معیار کلی زندگی، بچه‌ها رو هر طوری که می‌تونیم، آگاه کنیم. مبدع روش خاص موقعیت خودمون باشیم و از کوچه و پس‌کوچه‌های اون موقعیت کمال استفاده رو ببریم. در عین حالی که با شرایط و حدود و ضوابط پیشروی می‌کنیم، سعی کنیم منعطف باشیم. ما راه رو نشون می‌دیم، اما اونه که شاکر یا کفور بودن رو باید انتخاب کنه، از پیامبر خدا که بالاتر نیستیم، موظف به بیش از توان کار کردن هم نیستیم. اگر احساس کردیم نتیجه نگرفتیم، احتمالا هدفمون درست نبوده؛ هدف فقط نشان دادن راه از بیراهه است و سوق دادن به انتخاب شکر یا کفر. الباقی بین او و بین خدای او است. هدف اینه که جبهه بگیره و نفاق و بی‌رنگی و منفعت‌طلبی آب‌زیرکاهانه از بین بره. در روایات آمده که بعد از بیست و یک سال تربیت، این فرزند که هدایت پیدا نکرد، تربیتش رو رها کن که دیگه خیری در او نیست، وظیفه تربیتی تو تمام شد. دیگه خودش می‌دونه و فرصت‌های رحمانی خدا که شاید چشم باز کنه و ببینه و شاید باز چشم‌بپوشه و صم و بکم و عمی بشه. تو از حالا موظف به امر بمعروف و نهی از منکری نه تربیت، وظایف و اختیارات تربیتی تو تمام شد.

تربیت تربیت دینی تربیت فرزند تهاجم تهاجم فکری رقابت ضیق وقت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی