شاید نامحبوب در باب هواپیمای اوکراینی
قضیه نه اشتباه نه خطای انسانی نه فعال شدن اتوماتیک نبود. این ضربه، یک ضربهای بوده که به هر حال دشمن با از کنترل خارج کردن هواپیما به ما داشت میزد. در هر حال قرار بر شهید دادن شده بود. حکومت مجبور به زدن شده بود. اگر نمیزد جایی که نباید، سقوط میکرد، سقوط میکرد و خسارتهای بیشتر جانی و... میخوردیم. حتی یک نفر بیشتر هم آسیب میدید، خسارت بیشتر حساب حساب میشد و باید کنترل خسارت میکردیم.
اما درد بزرگتر این بود که مسأله را نمیشد اعلام عمومی کرد. به هر حال مردم قبول نمیکردند و نمیکنند. تو در داغ سوگی، قاتل دوان دوان میآید و به تو بگوید که من زدم، عمدا هم زدم؛ جهنمی به پا میشود. تأخیر در اعلام این ماجرا هم هوشمندانه بود. هر حرفی، هر حرفی که میخواستند بزنند، نباید در اوج عصبانیت مردم زده میشد.
اصلا دلیل اینکه مسئولی بلندپایه این حادثه را آمد گردن گرفت چیست؟ خوب از مسئولین پایین دست خودِ مسئول خطا رو میآوردند گردن بگیرد دیگر! اینها برای این است که باید تسلی خاطری به مردم داده میشد.
خلاصه اینها نشان است که خودمان زدیم، عمدا هم زدیم، مجبور هم بودیم بزنیم. این یک شکست تلخ بود. شکستی دردناک و بزرگ. دشمن ما از معاویه الگو گرفته بود که با لباس سربازان حکومت امام علی علیهالسلام، مردم را غارت میکردند تا لعن ایشان را رایج کند.
شاید بگویید: این چیزی که میگویید قابل اثبات نیست.
احتمالا بله. اما این بحث یک بحث فلسفی نیست. بحثی عقلائی است. در این مباحث مایی که دسترسی به برهان نداریم، برای رسیدن به واقع باید تمام شواهد موجود را نگاه کنیم و نزدیکترین احتمال را انتخاب کنیم.
در مسأله ما تنها چیزی که قابل اثبات فلسفی است، همان زده شدن هواپیما توسط حکومت است که وقوعش رو دیدند و دیدیم.
اما نسبت به اغراض چه؟ اینجا باید آدم با دید عاقلانه فکر کند. نباید مانند مادر مردهها خون جلوی چشممان را به تمام صورتمان گسترش بدهیم.
۱- احتمال «اینکه آدم های خودمان را به این نحوه آشکار و عریان، زده باشیم که دلمان خنک شده باشد که دو تا دشمن فرضی رو کشتیم و هزاران دشمن واقعی ساختیم» بیشتر است یا «اینکه خطایی در کار باشد»؟ این که واضح است. بررسی نمیخواهد. فقط مشتی مزدور مواجب بگیر میتوانند این اتهام را متوجه ما کنند. ما هرچه باشیم از اربابان بیشرف اینها فرسنگها فاصله داریم. درمورد اربابان بیشرف اینها هم چند روز دیگر مطلبی که بخلاف این نوشته در نوبت بود، ارسال میکنم.
۲- حال احتمال اینکه خطا باشد بیشتر است یا اینکه مجبور شده باشیم و عمدا زده باشیم؟
این سوال هم با توجه به این شواهد روشن است بنظر. اما اگر برایتان اثبات نشد هم مشکلی نیست. چون احتمال مخالفش هم قابل اثبات نیست، بلکه ضعیفتر است.
حالا شواهد:
- حاکم ما، اول خود مردمند و دوم ولی فقیه (در عمل اینطور است. هرچند بگوییم در نگاه آرمانی نباید باشد. به این کار نداریم.)
- مردم از این اتفاق ناراحت شدند و دشمن، شاد. مخالفین حکومت بیشترین سود را از این اتفاق بردند، میبرند و خواهند برد. تا وقتی بتوانند با سالگرد گرفتن برای این واقعه ما را اذیت خواهند کرد. تا وقتی این پیراهن عثمان نپوسیده است ما متهمیم. پس خطا کردن به این بزرگی همانطور که شوکه کننده است، باور نکردنی هم است که کشوری به قدرت و تجربهداری ما در زمینه موشکی، بیاید داخل شهر خودش، مهمترین شهر خودش، بیاحتیاطی در این حد کرده باشد که حتی کلییر کردن آسمان هم جزو خطاهایش بشمارند.
- اصلا همین که فضا یک فضای خصمانه بوده است که حکومت حواسش به دشمن متمرکز بود، خودش دلیل بر این است که دشمن یک سری اعمال خبیثانه داشته انجام میداده که الآن خوب میدانیمش. ما آنجا شکست خوردیم. بد هم شکست خوردیم. خدا ما را بعد از آن حادثه نگه داشت. رحم خدا نبود الآن اوضاع بدتری داشتیم.
- خبرنگاران ما نمیدانستند که چه بگویند. یکی میگفت اتوماتیک زدیم، یکی میگفت دستشان خورد، یکی میگفت اشتباه تشخیص دادند و زدند و...
- به جای اینکه عامل خطاکار بیاید و کمترین هزینه داده بشود، مسئولی خیلی مهم آمد و تقصیر را گردن گرفت. او از مردم عذرخواه شده و این برای حکومت شکست بزرگی بود، اعتبار زیادی از ما رفت.
- باز هم باید قرینه باشد و حتما برای مطلعتر ها هست. فقط باید ذهن را خالی کرد و درست نگاه کرد.
با تأخیر به مناسبت سالگرد شهادت هموطنانمون و شکست بزرگمون که باید بلافاصله بلند میشدیم و به راه ادامه میدادیم. (البته قبلتر نوشته بودم. دارم نوشتههای قدیمی رو منتقل میکنم دیگه باید این هم یه موقعی میفرستادم)