ورزش؛ آری یا نه؟
سه نگاه به ورزش...
اول ورزشی است که برای سلامتی یا نبرد انجام میدهیم. این لازم و نیکو است و میتوان مسابقاتی خودمانی برای ترویج آن هم تدارک دید.
دوم ورزش حرفهای است که شخص سعی میکند و به سختی میکوشد و تمرکز زندگیاش را روی پیشرفت در ورزش حرفهای میکند. این ضروری نیست و خیلیها که میبینیم در خیابان داغون بنظر میرسند را اگر ازشان بپرسیم چه بر سرت آمده؟ میگوید در فلان ورزش حرفهای این مشکل را به ثمر آوردم.
سوم همان ورزش حرفهای است که برای رتبه آوردن پی میگیریم. این دیگر خیلی بد است. در جوامع غربی که امر دائر مدار افسردگی یا سرگرمی است، بله این فرهنگ خوبی است و ضروری که اگر دنبال نشود جامعه از دست میرود و حیران میشود اما در جامعه اسلامی که تأکید روی توسعه فکر و علم و رشد جامعه است، آن هم رشد و توشه جمع کردنی که امیر مؤمنان علی علیهالسلام از کمبود توشه در آن راه آه میکشد، مردم را نباید مشغول امور بیهودهای مثل مسابقات ورزشی کنیم که هم فکر مردم مشغول تیمها و دعواهای طرفداری شود و هم فکر ورزشکارمان از کودکی تا وقتی نا دارد و میتواند فکری به حال عاقبت خود کند، مشغول این شود که چه کنم یک رتبه بالاتر بروم و برویم به عنوان یک ملت.
البته این نگاه، یک نگاه آرمانی است. اما امروز حتی در کشور ایران خودمان هم اگر ورزشهای نوع سوم نباشد، مشکلات عدیدی پدید میآید چون هنوز از مرحله انقلاب اسلامی به دولت اسلامی مطلوب نرسیدهایم و هنوز جامعه اسلامی و تمدن رشید اسلامی نداریم. اما روزی که به آن قدرت برسیم، هدف مردم از زندگی فلان رتبه کنکور یا فوتبال یا کشتی فرنگی و... نیست؛ هدف رشد دادن اموری که از هفتاد سالِ دنیا بالاتر نمیتوانیم ببریم نیست.
«اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من انصاره»