استدلال بر فروع قبل از استدلال بر اصول؟!

چهارشنبه، ۱۲ دی ۱۴۰۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ

مرحوم سید مرتضی در کتاب المقنّع‌فی‌الغیبه یک قاعده کلی بیان می‌کنند که ما را از خیلی تلاش‌های مذبوحانه و شرق و غرب زدن‌هایمان رها می‌سازد. «لا خيار في الاستدلال على الفروع قبل الأصول» که شما اصلا اجازه نداری قبل از پرداخت به اصول، وارد بحث در فروع بشوی؛ هر مبحثی بر اصولی استوار گردیده است. سید این قاعده را بر سر بحث با کسی مطرح کردند که هنوز اصل امامت امام زمان علیه‌السلام را قبول ندارد و نشسته‌ایم با او درمورد امکان عمر طولانی ایشان بحث می‌کنیم!

در بحث حجاب هم می‌بینیم که جامعه را می‌خواهند با ادله روانشناسی و علوم تجربی و احساسی اقناع و راضی کنند. می‌گوییم چرا؟ می‌گویند چون این‌ها هنوز داخل دین نیستند که از دین استفاده کنیم، دین اینجا فایده به بخشی از خودش هم نمی‌تواند برساند! آقا نمی‌شود یعنی چه؟ شما باید اصول عقایدش را تبیین کنی تا حجتی در فروع نداشته باشد؛ این‌که روشن شد یا به مسیر شکران می‌رود لااقل به اسلام زبانی کلید نجات جانش، یا به کفران و عواقب برخوردهای حکومت خدا. به مسیر تسلیم که رفت، فروع را دوست داشته باشد یا نه، باید در بروزهای اجتماعیش ملتزم باشد، نه تمسخری پذیرفته است و نه ارتدادی و نه راه افتادن در جامعه با یکی از علائم جوامع کفر. لزوم تسلیم ولیّ مملکت اسلامی بودن و حکم اجتماعی حجاب و رعایت‌های قوانین اقتصادی بازار مسلمین و غیره، بعد از آن اصول برای همه پایدار می‌شود. اگر روزی در جامعه رعایت نشدن این حکم‌ها به معضلی بزرگ تبدیل شد، پذیرش دخالت‌های حکومتی برای فرو آوردن سرهایی که از این حکم الهی سر باز زده‌اند نیز دشوار نخواهد بود بلکه مسلمانان، خودشان هم وظیفه نهی از منکر داشتند و با تبدیلش به یک معضل جدی، این وظیفه جدی‌تر هم شده است.

اگر رعایت نکردن احکام اسلام، یک فلسفه -دلم خواست- دارد، رعایت کردنشان حکمت‌ها دارد، هرچند به تمام آن آگاه نباشیم. کسی نیست که بتواند بگوید چرا چشم و گوش بسته‌اید و رعایت این احکام را دارید و ما را هم ملزم می‌کنید؟ چون ما با چشم و گوشِ باز به خدا رسیدیم؛ چشم و گوشمان دانست که در این جهان رابطه‌ها و ضوابطی وجود دارد که اگر انسان از آن مطّلع بود تا به حال میلیاردها بار به آن‌جا سفر کرده بود نه که به مریخی بی‌آب بخواهد پناه بجوید؛ حال که مطّلع نیستیم، برای رسیدن به نجات علَم تبعیت از وحی را برپا می‌داریم. ما قطب حاکمیت اسلام را در مقابل قطب حاکمیت‌های باطل شیطانی برپا می‌داریم، برای صلاح خودمان و برای صلاح دیگران و برای جلوگیری از حرکت‌های خسارت‌آمیز و برای زدن سرهای جائر و مستکبری که جز خسارت برای وجود و استمرار مردم تا دنیای دیگر به بار نمی‌آورند.

اگر فعلا در جامعه قدرت این کار را نداری که حکمی را اجرا کنی و خون‌ها و آبروهای مورد نیاز برای استمرار شیعه را حفظ کنی، تقیه کن و مدارا کن و مضطرانه نه ازخداخواسته، تحمل کن. اما کوتاه آمدن با وجود توان، اگر علامت کفر نباشد نمی‌دانم چطور تحلیل می‌شود که حجت‌مند باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی