وظیفه طلبه، انذار است.
لَوۡ لَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٍ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاۡ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ ﴿توبه:١٢٢﴾: چرا از هر گروهی، یککسانی راهی نمیشوند تا تفقّه در دین کنند و وقتی بازگشتند، گروهشان را انذار کنند تا شاید آنها نیز مراقب و بیدار گردند؟
اگر طلبهها را آن کسانی ببینیم که از هر گروه اجتماعی به ندای آیه قرآن لبیک گفتند، به تفقه در منظومه دین پرداختند و حالا به گروههایشان بازگشتهاند؛ وظیفهشان را هم باید انذار ببینیم. این، حداقل وظیفه یک طلبه است که ترساننده باشد. میروی بین روستاییها از احکام مربوط به حیوانات و مزارعشان بگو، نترس. در آن روستا فلان کاندیدا را تبلیغ نکنی کسی روز قیامت خر تو را نمیگیرد که چرا تبیین نکردی، اما وای به حالت است که بین مردم باشی و ما یحتاج مردمی که برایش راهی حوزه شده بودی را ندهی. بیدارشان کن؛ آنچه از حکومت باید بدانند، همان شورای روستایی است که فسادخانه کردهاند؛ اینها را طوری بترسانشان که فردای قیامت هیچ حجتی برای دزدیها و کمکاریهایشان نداشته باشند. از چیزی که دست مردم خودت به آن میرسد شروع کن که به فساد نیفتند یا اگر افتادهاند، بازگردند.
در فسادهای بزرگتر از خودت که راهی برای اصلاح نداری، دخالتی نکن که فردا روزی گندش در بیاید و مردم را بر کولت سوار کند یا بفهمی به فلان حزب و گروه مملکت شیر میدادی؛ نکن! شتر بچه دو سالهای باش که نه منبرت شیرشان میدهد و نه کسی بر کمرت سوار میشود. تو وظیفهات ترساندن و بههوشداشتن است؛ از صدر تا ذیل مملکت، از امیر تا رعیت ساده روستایی باید از دین خدا بترسد و وظایفش را درست انجام دهد و تو یکی از آن منذران راه حقی، اگر خودت هم به خواب نرفته باشی!
این که سیاست است؛ نمیخواهد برای تحلیل فیلم و سریالهایی که مردمت درگیرش شدهاند، خودت را آلوده کنی. حرف دین کاملا روشن است و مردمی که با انذار تو بیدار شدهاند، خودشان را از این مظاهر تمدن گناهکار و بیخدا بیرون میکشند؛ در سطح برنامههایشان باطل موج میزند، چه نیازی به تحلیل برنامههای زیرپوستیشان است؟ امروز میبینیم به همین بهانه چه معتادهایی تحویل جامعه دادهاید که عطشان قسمتهای جدید برنامههای آنهایند. گیریم برنامههای شومی که برایمان کشیدهاند را در سینما و تلوزیونشان به تصویر کشیده باشند. مردم عادی، کسانی نیستند که برای آن برنامهریزی کنند. حوصلهشان سر رفته؟ انذارشان کن مشغول عبادت شوند که آن سوی مرگ، فقط عمل به کار میآید. مسئولینت را هم آگاه کرده باشی، آنها خودشان از راههای متعدد به مقابله با دشمنان اقدام میکنند، نمیخواهد سریالبین تربیت کنی.
رفتی بین بازاریها منبر گذاشتی، وقت مردم را گرفتی، یک کلمه از ربا و کمفروشی و بیانصافی و آداب اسلامی بازار نگفتی؟ خوب معلوم است از تو خوششان میآید؛ چه تراپی بهتر از آخوندی که فسادهایشان را از یادشان میبرد و عذابوجدانشان را خفه... میکند؟
طرف رفته در گوشهای از حکومت مشغول به کار شده، حالا کارش شده توجیه اشتباهاتی که صورت میگیرد. نترس، تو همانجایی که هستی هم باید انذار کنی. نمیتوانی؟ بیا بیرون دنیا ارزشش را ندارد. طلبهای مثلا!