تنها خوبی اصلاحطلبها، مظلومنمایی برای ایران در جهانه و اینکه وجودشون از ابتدای انقلاب امیدی به دشمنان میداد که نیازی نیست اینها رو بمب اتم بزنیم یا با شدت بیشتری عمل کنیم، اینها خودشون مملکتشون رو به سمتی که ما میخواهیم میبرن. اینکه شعار جنگ و انتقامجویی رو در تریبونهای جهانی نمیبرن. یه کم بزککاری و دیپلماتبازی میکنن. فقط همین فایده و دیگر هیچ.
ما خانواده کمتوانی نیستیم خداروشکر. اما فشارهایی از این آدمها احساس میکنم که در دولت کسی مثل شهید رئیسی که نمک رو زخمها نمیریخت، احساس نمیکردم. مشکل هم پدرکشتگی داشتن با اصلاحطلبها نیست. همیشه سعی کردم نسبت به کارهاشون خوشبین باشم. اما نمیشه. هربار شکست میخورم.
چیزی که احساس میکنم از حکومتداری اصلاحطلبی، اصل بودن سیاست فشار به مردم مستضعفه که اعتراضشون اغتشاش خواهد بود و خودشون هم با بسیج و سپاهشون، همدیگه رو آروم خواهند کرد + مدارا با هر دشمنی یا به عبارت دیگر، دوست دیدن هر خری؛ اینها وقتی اون مظلومنمایی رو در تریبونی جهانی انجام میدن، واقعا اون حرفهاشون رو قبول دارن. کارشون تقیه نیست احمقها.
در زمینه مردم هم، نه کمکی در تهیه مسکن مردم میکنن بلکه میسپرن در چنگال بساز و بفروشها،
با راحت گران کردن نان سفرهها، با گرفتن برق خانهها و ادعای پوچ [که اون هم کار پاچهخوارهاشونه نه خودشون] ادعای پوچِ کمک بودنش برای صنعتی که بیکاری و اعتراض کارگرانش ارزشی نداره که دو جلسه هم با این بدبختها بنشینند درد دل هایشان را تحمل کنند، با مدارا و میدان دادن به سگهای هار دانشگاهها، با پررو و دریدهتر کردن بیحجابها، با لیس زدن کف کفش کامالا هریس که شاید مقابل ترامپ پیروز شود، صبر بر ریختن خون بزرگانمون و...
با اینها مشکلی ندارن. ادعاشون هم میشه میخوان مشکلات ما رو حل کنن و هشتگ برای ایران میزنن. شما درس اول ادب حکمرانی رو یاد نگرفتی. نمک روی زخم مردم میپاشی. اون قیافه ناز پزشکیانت و گوگول بودن جمع کردن ون گشت هم دو روز ملتو آروم میکنه نه بیشتر. بالاخره هم یاد بدبختیهاشون میفتن، هم یاد آزاد نبودن تجارت گوشت خوک و شراب، هم ماتحتیبازی.